نیکی، آن است که هستی را نگاهبان است، هستی مند است، هستی بان است
سورنا ایمانی - دین وآیین کهن ایرانی، دینِ بینش و آگاهی، دین راستی و درستی، دین خرد و داد، دین شادزیوی و شادباشی و در یک کلام دین بهی و نیکی و نیکویی است.
اینکه چه کسی یا چه کسانی و در کجای تاریخ، این سراندیشه ها را درانداختند و برپایۀ آنها دین و آیین پروراندند و با آن زندگی کردند، کمتر مهم است تا خود این سراندیشه ها.
در تاریخ ما، این سراندیشه ها با نام اشوزرتشت گره خورده اند و ما آن را گرامی میداریم. اینکه اشوزرتشت چه هنگام می زیست و کجا می زیست و یا اینکه او پیامبر بود یا پیام دار، فیلسوف بود یا بینشور و ... آنچنان مهم نیست که آنچه به نام او برای ما بجای مانده است. آن یک شیوۀ بینش، یک فلسفۀ زندگی، یک جهان بینی و یک سیستم باوری است که بر پایه سراندیشۀ های یاد شده بنا شده است و به انسان برای بودن و شدن و امید به زندگی و آینده یاری می رساند.
اما برای آنان که در این پرسش درمانده اند و یا آن را برترین پرسش به شمار می آورند که اشوزرتشت پیامبر بود یا فیلسوف یا .... باید گفت که:
اشوزرتشت هم پیامبر بود و هم پیام آور و هم پیامدار
هم فیلسوف بود (شیفتۀ خرد و دانش)، هم دانشمند
اشوزرتشت همۀ اینها بود چون که یک بینشور بود، چون که بینا بود، چون که می دید، چون که با همه اش می دید، با خردش، با اندیشۀ نیکش، با وهومنش.
چون که می دید و می فهمید و می دانست که انسان از بنیاد در پی رها شدن از تار و پودِ بیم و نگرانی و تردید و ناامیدی و همچنین ستم و بیداد و ناآرامی است. می دانست که او در پی رسیدن به شادی و خشنودی و امید در آرامش و داد است.
او خشنودی خود را، در خشنودی همگان، در خشنودی "روان هستی" یا "گئوش اوروان" می دید که آن همانا زندگی است و هستی است و جان.
پس او یک بینشور بود و می دید. او بر مبنای این دید ژرفش می دانست که آنچه با اشا یا هنجار هستی برپایۀ راستی، نیکی، خرد و مهر، هماهنگ و همخوان است می ماند و می پرورد و می گسترد و آنچه بر پایۀ دروغ است، می کاهد و راه می بندد و ویران می کند. او این ها را به ما گفت و گزینش را به ما واگذاشت زیرا انسان را آزاد می دید و می خواست، اما آگاه و مسئول.
ما که در این جهان هستیم، ما که به هر روی نشان داده ایم که چون نیروی گزینش داریم می توانیم برگزینیم که خوب یا بد باشیم. ما یا باید بدی را برگزینیم یا نیکی را. انسانِ بااندازه و هماهنگ و متعادل نیکی را برمی گزیند زیرا که هم سازنده است و هم در ژرفای ناخودآگاهش آن را نیروی نگاهبان جانش و جانها می داند.
این ضمیر ناخودآگاه، این بن هستی انسان، این بن هستی، دین انسان است، خدای انسان است.
دینداری به مفهوم معنویت (مینوی)، یعنی نبریدن پیوند با بن دین، بن هویت (اهورا= هر آنچه هست) است.
تعریف ما از نیکی آن است که
نیکی، آن است که هستی را نگاهبان است، هستی مند است، هستی بان است
به خامهی دستور کامران جمشیدی
|
کیامرزافشاری نوشته شده توسط مهمان فعال 2012-03-08 12:11:20 درودبه سوشیانت های زمان درود به کسانی که درراه آگهی وشتاخت فرهنک راستین ونجات بشرازکمراهی ونادانی درتلاش اند. باشدبه روزی برسیم که بشردرصلح وآرامش ودرپرتوراستی به زندگی ایده آل دست یابد. | مهسا نوشته شده توسط مهمان فعال 2011-12-16 09:32:40 بسیار زیبا بود.نمیدونم چه نیرویی در گفته های اشو زرتشت هست که بالاترین آرامش ها رو به آدم هدیه میده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ | 666 نوشته شده توسط مهمان فعال 2011-12-08 07:13:17 با درود متن زیبا شیوا و تاثیر گزاری بود / خسته نباشید | آشنا نوشته شده توسط مهمان فعال 2011-12-07 17:44:24 بادرود فراوان به نویسنده متن خسته نباشید خدا قوت/اگر به گفته اشو زرتشت بزرگ خدا را در فکر خود بیابیم یعنی با وجود خود خدا را درک کنیم دیگر شکی نیست دروغ و نادرستی از فکر ما رخت بر خواهد بست و اندیشه نیک سرآغاز همه خوبی هاست پس ای کاش بجای تاکید بر بعضی از کارهای دینی نادرست همه را تشویق به یافتن خدا در وجود خود میکردیم تا جهان تازه گردد/گر خدا باشد بفکرت این جهان روشن شود/روشنی گر جان تو یابد جهان گلشن شود/درود بروان پاک اشوزرتشت.بدرود تا درودی دیگر |
ارائه نظرات مختص اعضاي سايت ميباشد. لطفا ثبت نام كرده و لاگين كنيد. |